رفیق

۱ مطلب در آذر ۱۳۹۴ ثبت شده است

مادرم بهم میگه ... باشه تو روشن فکر !!!

این دفعه میخوام از وسط داستان شروع کنم نه اول ...

تو اکثر بحث های سیاسی من و مامانم به این جمله ختم میشه .... ولی وقعا چرا ؟؟

چرا نسل اول انقلاب اینجوری هستن ... مادرم شما انقلاب کردید من که انقلاب نکردم ... همش میگید اون موقع آزادی نداشتیم ... گفتید آزادی یعنی دفاع از اعتقادات ، یعنی مبارزه با استعمار و ...

ولی مادر من این انقلابی که به نسل من رسیده دیگه بوی آزادی نمیده ..

هم نسل ـی های من خجالت میکشن حرف از دین بزنن ... دختر های نسل من خسته شدن از این که تو مدرسه و دانشگاه به خاطر حجاب برترشون مسخره بشن ...

میگم آزادی نیست چون مسئولین خیلی راحت با دشمن های کشور عزیزم هم صحبت میشن به بهانه فردای بهتر ...

مادرم بوی استعمار میاد ... حس نمیکنی


فکر کنم باز تند رفتم    ولی ...


نمیدونم چرا اینجا این حرف ها رو زدم ... خدا کنه منظور حرف هام رو فهمیده باشین ...
  • هامون