رفیق

۱ مطلب در بهمن ۱۴۰۰ ثبت شده است

شاید نباید شروع کنم به نوشتن.

ولی دلم حرفش رو باید بزنه، باید بگه بعد کلی انتظار بالاخره تونست.

سخته برام گفتنش، چیزی که خودم قبول نداشتم رو چجوری قبول کنم.

 

مگه میشه وقتی فقط هست خوش باشم و وقتی نیست عصبانی..

 

مگه میشه کل برنامه و هدف هایی که داشتم رو بزارم کنار و فقط خوشحال کردنش برام برنامه و هدف باشه..

 

مگه میشه انقدر زود عاشقش بشم..

 

برای گفتن همین چند تا جمله کلی به خودم فشار اوردم، نمیدونم اصلا منظورم رو رسوندم یا نه، شاید نباید می نوشتم..

  • هامون